شروانو (شَروانو) به قلم آمنه آبدار
پارت پنجاه و دوم
زمان ارسال : ۳۱۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
از آینه چند قدمی دور شد که دلنیا جلو آمد.
شالش را از دور گردنش باز کرد و فقط خدا میدانست که چهقدر اذیتش میکرد.
موهایش را که همه را با گیره به سختی جمع کرده بود باز کرد و موهای سیاه و لختش دورش پخش شدند.
دستی داخل موهایش کشید و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zohreh
۲۲ ساله 00اخژوووون، ساعد دست پایینتر از گردن😁👀🌱