پارت شانزده

زمان ارسال : ۳۲۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

نفس هایم گویی مقابلشان چراغ قرمز بود که این چنین به ترافیک برخورده بودندو سینه ام را از نبود اکسیژن میسوزاندند.

_چی گفتی؟

یک قدم به سمتم برداشت.

یک قدم به سمتش برداشتم.

با گوشه چشم راحیل را دیدم که با وحشت در خودش مچاله شد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.