پارت سیزده :

موهایش را برخلاف همیشه محکم به عقب جمع کرد، همین باعث شد چشم‌هایش کشیده‌تر و گیراتر به نظر برسد.
آرایش لایت و ملیحی روی صورتش نشاند و با اعتماد به نفس از خانه بیرون زد.
دو روز از آن روزی که با یاسین به رستوران رفته بود می‌گذشت، در تمام این دو روز خودش را در خانه حبس کرده بود و فکر می‌کرد، خاطرات گذشته را مرور می‌کرد و به یاسینی فکر می کرد که دیگر مجرد نبود.
اما این چیزها برای

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۷۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مسیح

    00

    عالیه این رمان😍

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.