طالع دریا به قلم مرجان فریدی
پارت بیست و سوم
زمان ارسال : ۱۲۵۰ روز پیش
چمدونش رو عقب ماشین عارف گذاشت و عینک دودیش رو بالا زد و دست به سینه گفت:
-اینم از این
کلافه نگاهش کردم
-نیاز!
بی توجه بهم در صندوق عقب رو بست و گفت:
-تا کم تر از یک ساعت دیگه از فریاد جدا میشم و بعدشم ...
م ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آرزو
۱۷ ساله 00این پارتم بدک نبود