طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت پنجاه و سوم
زمان ارسال : ۱۲۶۸ روز پیش
برخلاف تصور نسیم، ماشین سپهر از سمت دیگری حرکت کرد و به خیابانی نزدیک شد که مغازهی محسن بود. خیابانی که نسیم به خاطر ندیدن آن، مسیر رفت و آمدش را تغییر داده بود. هرچند راهش کمی دورتر میشد اما ترجیح میداد دیگر آن خیابان و عکاسی را نبیند. با نزدیک شدن ماشین به مغازه، قلب دخترک
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ارو
20🙁🥺 اوخی عالی!