پارت پنجاه و دوم

زمان ارسال : ۱۲۶۹ روز پیش

بهزاد با استیصال جواب داد:« اگر راهی بود می‌موندم. اما چاره‌ای ندارم!»
- آخه این چه سفریه‌ که هیچیش معلوم نیست؟ حداقل واسه من یه دلیل قانع کننده بیارید؛ کجا و چرا دارین میرین؟
 حجم سنگین بغض، گلوی بهزاد را می‌فشرد و راه نفسش را تنگ کرده بود؛ به سرفه افتاد و سرفه‌های پی
1393
277,728 تعداد بازدید
842 تعداد نظر
97 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • دخترک‌عاشق

    ۱۳ ساله 00

    وا مادر سپهر مقیده؟😐خو شایدپسرش بخواد که با همسر آیندش تنها باشه مثل بقیه عروس دومادا اونوقت مادر نسیم میگه مقیده اینام یه چیزیشون میشا خداکنه یه معجزه ای پیش بیاد که این دوتا با هم ازدواج نکنن

    ۳ سال پیش
  • ...

    40

    متنفرم از این افکار و عقاید قدیمی ک نمیزارن دختر و پسر خوب همو بشناسن واقعا جای تاسف داره ک بجای پیشرفت در افکارمون هی انو پرورش میدیم و باعث میشم احساسات دخترا و پسرامون زنده به گور شَن👊☹️😒😒😒💔

    ۴ سال پیش
  • نرگس

    10

    جون من اینا باهم عروسی نکننا😑دوتاشون بدبخت میشن

    ۴ سال پیش
  • هستی

    10

    خیلی رمان قشنگه دلم میخواد بدونم چه بلایی سره نسیم و مهدها و پری میاد😕:-)

    ۴ سال پیش
  • آرام

    20

    تیانا جون داداش پری عاشق نسیم ِ قرار بود نسیم ی غلطای کنه که محسن نره خواستگاری

    ۴ سال پیش
  • تیانا

    20

    بچه ها شما میدونید چرا محسن از ازدواج با نسیم منصرف شد۱ لطفا بگین

    ۴ سال پیش
  • نفس

    110

    این مادر سپهر از الان داره مادر شوهر بازی دار میاره بیچاره نسیم خودشو تو چاه انداخت 😑

    ۴ سال پیش
  • *^*^*

    ۱۶ ساله 70

    ببینید یه تصمیم از طرف یه نفر زندگی چند نفر تحت شعاع قرار داد پریدخت مهران نسیم سپهر محسن و... ممنون نویسنده جون رمانتون خیلی قابل درک هستش

    ۴ سال پیش
  • رهایی

    120

    نسیم داره خودشو بدبخت میکنه 😕

    ۴ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید