شراب و خون به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت چهارم
زمان ارسال : ۳۲۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
خیره به صفحه کوچیک تلوزیون ، صدای اعتراضم بلند شد-چرا ردش کردی؟
همون جور که لم داده بود به بالش و با کلید گوششو می خاروند جواب داد-صدا نده!
با حرص استکان چاییمو گذاشتم توی سینی و رفتم توی اتاق مامان!
خواستم اعتراض کنم که با دیدن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
هدی
00خوبه خب