شراب و خون به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت یکم
زمان ارسال : ۳۵۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
مقدمه:
نیست یاری تا بگویم راز خویش
ناله پنهان کرده ام در ساز خویش
چنگ اندوهم خدا را زخمه ای
زخمه ای تا برکشم آواز خویش
برلبانم قفل خاموشی زدم
با کلیدی آشنا بازش کنید
کودک دل رنجه ی دست جفاست
با سر انگشت وفا نازش کنید
پر کن این پیمانه را ای هم نفس
پر کن این پیمانه را از خون او
مست مستم کن چنان کز شور می
باز گویم قصه افسون او
رنگ چشمش را
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Zahra
00عالی بود👌🌹
۳ ماه پیشفریما
00پارت دو رو چجوری پیدا کنیم
۴ ماه پیشرویا
00نظری ندارم اما عوم خوبه
۴ ماه پیشمهدیه
00عالی
۵ ماه پیشRamya
10رمان عالی بود
۵ ماه پیشمریم
00عالیه
۶ ماه پیشخوبه
10خوبه
۷ ماه پیشسمیه
00عالی
۷ ماه پیشیاشار
00فعلا خوبه
۷ ماه پیشMeli
۱۶ ساله 00دلم میخاد بفهمم چی میشه بعدش
۸ ماه پیش...
00...
۸ ماه پیشدنیا خوشدل
00خیلی بامزس دختره عاشقش شدم
۹ ماه پیشآیناز
00عالی بود
۹ ماه پیشآناهیتا
00عالی
۱۰ ماه پیش
هدی
00خوبه