گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت بیست و سوم
زمان ارسال : ۲۸۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
فصل_سوم
ماما
تا سَرک کشیدن خورشید دو ساعتی مانده بود، پاییز سوز خودش را از لای درزهای دیوار سنگی به داخل هدایت میکرد و تا مغز استخوان میرساند. پاهایم جمع شد و پتو را تا زیر چانه بالا کشیدم. تاته پشت گیوهاش را بالا کشید و به ئهدا سفارش کرد از خانه خارج نشود. ئهدا سری به نشانهی تایید تکان داد، بقچه را دستش داد و منتظر بسته شدن در ما
ایلما
00افرین ب دل وجرات این زن👏