پارت هجده

زمان ارسال : ۲۹۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه


ئه‌دا خم شد و بازوی نرمین را گرفت.
- هورزه، هورزه.
کمک کردم تا بتواند به دیوار سنگی خانه تکیه دهد با اشاره‌ی ئه‌دا به داخل خانه رفتم و با لیوان آبی برگشتم. ئه‌دا لیوان را به لب‌های لرزانش نزدیک کرد.
- وَرَ، وَرَ¹ کناچەکیم.
لیوان آب را با پشت دست پس زد و با نفسی که بریده بیرون می‌آمد لب‌هایش را به حرف گشود.
- می‌خوام برگردم عراق ولی سلیمان خان...
- کناچه گیان هنو

80
24,438 تعداد بازدید
67 تعداد نظر
114 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    تاته ینی عمو .مگه پدرش نیس چرابهش میگه تاته

    ۱۰ ماه پیش
  • سمیه نوروزی | نویسنده رمان

    تاته در زبان کردی هورامی یعنی بابا

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید