گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت بیست و سوم
زمان ارسال : ۳۲۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
-خانوم... خانوم تو رو خدا بگو دخترم کجاست؟ گفتن تو این بیمارستان بستریه. گیلدا، گیلدا مطیع.
با شنیدن نام گیلدا سریع سر بالا داد. زنِ میانسالی همراه دو دختر جوان مقابل میز پذیرش ایستاده بودند و مشخص بود هرسه نفرشان حسابی هول کردهاند.
وقتی پرستار اسم آیسییو را آورد، زنِ میانسال دستش را روی سرش گذاشت و ضجه زد:
-یا فاطمهی زهرا.
وقتش بود کیانی نزدیکشان شود. از مادر و خواه
مونا
00خوب