پارت بیست و دوم :

-نه من اسم‌ها یادم نمی‌مونه. بهم گفت اسمش رو، حتی قرار بود دفعه‌ی بعد که اومدم تهران منم برم پیشش واسه چندتا جراحی کوچیک. ولی الان اسمش خاطرم نیست.
این دکتر هم باید کشف می‌شد. کیانی حتی به این دکتر هم مشکوک بود.
از مریم تشکری کرد و هم‌زمان موبایلش به صدا درآمد. تماس از طرفِ ستوان رضایی بود. به امید دست یافتن به خبری تماس را وصل کرد:
-بله.
-سلام. قربان شماره‌ای که دادین بررسی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۶۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مونا

    00

    خوبه

    ۵ ماه پیش
  • مونا

    00

    خوبه

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.