خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت هفتاد و دوم
زمان ارسال : ۱۳۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
صدای چک چک قطرات باران روی شیشهی پنجره بلند شده و نیهان پلک باز کرد، نگاهش به صورت غرق در خواب حسام افتاد که با بالاتنهی برهنه کنارش خواب بود و پتو را تا روی سینهی پهنش بالا کشیده بود. لبخند ملایمی بر لبهای دخترک نشست و حسی خوشایند تمام وجودش را ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زیبا
00خیلی نبهان از هستی سرتر و با وقار تره