بی رویا به قلم الهه محمدی
پارت چهارده
زمان ارسال : ۳۱۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
-فکر خوبی کردی. شیدا چند باری گفته خونهی خودمون برای کارم بهتره.
سرش را تکانی داد و گفت:
-آره! بزار به کارش برسه اینقد اعصاب همو خرد نکنن بهخاطر این چیزا. طاها بچهمم از فکر خونه اجارهکردن بیاد بیرون.
تعجب کرد از حرف خواهرش:
-مگه دنبال خونه رفته؟
فاطمه در حال جمع کردن خُردههای نانِ توی سفره، گفت:
-آره! با من حرف زد، از اون هفته به هر بنگاهی سر زد