پارت دوازده

زمان ارسال : ۲۵۸ روز پیش




با سفره از آشپزخانه بیرون آمد. نان را از بالای اُپن برداشت و روی زمین نشست:
-ما باید دورشونو بگیریم صدا بخوابه. ازشون دلت پُره حق داری، منم از دست کارا شیدا ناراحت می‌شم بعضی وقتا. اما یکی من بگو یکی اون بگه بدتر می‌شه.
-دیگه چیکارش کنم خواهر؟
-بزاریم به دل خودش پیش بره بلکه آروم بگیره بشینه سر زندگیش.
-یعنی هر کجا دلش خواست بره ساز بزنه؟ غیرتت قبول می‌کنه؟ اون

92
23,221 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
122 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید