پارت هفده

زمان ارسال : ۳۱۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه



دست در کاپشن جیبش فرو کرد و چند دقیقه ای تلفن همراهش را دستکاری کرد:

-بیا هر وقت بهم زنگ زدم تو دسترس باش. دلم نمی خواد با پلیس بیام تو بهشتتون. فکر نکنم مهندسای اینجا از...

تلفن هوشمند را در دستانم گذاشت. لحظه ای نیشخند طعنه آمیزی هم بر روی صورتش درخشید.

-لازم نیست شبیه گندهای این بهشت شی! اسمم کارونه. لطفا منو با الفاظ دودی یا جوجه خطاب نکن. بعدشم چرا منو دو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    10

    خوب می خواست نزدیک بشه بعداسمش آوردن

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.