پارت چهل و پنجم

زمان ارسال : ۲۹۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

حال:
دادگاه امروز از چیزی که فکرش را می‌کرد سخت‌تر و سنگین‌تر گذشته بود. حریفش با دست پر به میدان آمده بود؛ با اسنادی که موکلش به دست خود امضا کرده و به متشاکی داده، و بعد از مدتی به طور کامل آن را به دست فراموشی سپرده بود. و حالا اگر شهادت و مدارک ارائه شده از سوی همسر سابق متشاکی، دال بر کلاهبرداری وی را نداشتند، همان چند ورق پاره‌ی امضا شده که موکلش فراموش کرده بود حرفی در مورد آنه

1474
476,919 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه

    ۳۱ ساله 00

    واقعا این تکه از رمان یادم رفته بود وقتی شروع کردم به خواندن پارت جدید فکر کردم اشتباه دارم رمان دیگه میخونم آما بعدش یادم آمد از خواندن رمانتون لذت میبرم با تشکر از نویسنده عزیز

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    خوش بشینه به نگاهتون جانا💕

    ۱۰ ماه پیش
  • مریم گلی

    10

    قشنگ بود عزیزم ،دم شما گرم نویسنده جان

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    نوش نگاهتون عزیزم.🌸

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید