پارت پنجم

زمان ارسال : ۳۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

بوی پا و جوراب، چرکی موکتِ سبزِ روی زمین و صداهای متفاوتی که اکثرا غیرمعمول حرف می‌زدند، خنده‌های کریه و زورکی، دل‌آشوبه‌اش را بیشتر می‌کرد. گوشه‌ی دیوار کز کرده بود و با ناخن به دیوار می‌کشید. دریچه‌ی آهنی باز شد و نگهبان بلند گفت:
-شیدانه شکیبایی.
صاف ایستاد و سمت دریچه کله کشید. زن نگاهش کرد و گفت:
-بیا جلو.
مانتویش را مرتب کرد و از بین جماعت رد شد. شلوغی بازداشتگاه

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.