پارت پنجم

زمان ارسال : ۲۶۷ روز پیش

بوی پا و جوراب، چرکی موکتِ سبزِ روی زمین و صداهای متفاوتی که اکثرا غیرمعمول حرف می‌زدند، خنده‌های کریه و زورکی، دل‌آشوبه‌اش را بیشتر می‌کرد. گوشه‌ی دیوار کز کرده بود و با ناخن به دیوار می‌کشید. دریچه‌ی آهنی باز شد و نگهبان بلند گفت:

-شیدانه شک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید