بی رویا به قلم الهه محمدی
پارت پنجم
زمان ارسال : ۳۲۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
بوی پا و جوراب، چرکی موکتِ سبزِ روی زمین و صداهای متفاوتی که اکثرا غیرمعمول حرف میزدند، خندههای کریه و زورکی، دلآشوبهاش را بیشتر میکرد. گوشهی دیوار کز کرده بود و با ناخن به دیوار میکشید. دریچهی آهنی باز شد و نگهبان بلند گفت:
-شیدانه شک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما