پارت دوم

زمان ارسال : ۳۵۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

وارد خیابان که شد، ساز را دوباره بالا انداخت. سعی می‌کرد با سرعت بدود تا از آن خانه فاصله بگیرد. سخت بود با سازی مثل سنتور دویدن. مدام پشت پا و کمرش می‌خورد. گام‌هایش را کُند می‌کرد، گرفتار می‌شد. دوید و نفسش توی هوای سرد بخاری سفید می‌شد. کم‌کم صدای خس‌خس سینه‌اش را می‌شنید. هیچ بوف‌کوری از خیابان رد نمی‌شد. اگر گیر می‌افتاد قولنامه‌ هم پیدا نمی‌کرد برای خلاصی از بازداشتگاه. سند

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.