پارت چهل و دوم :

صدای جیغ و دست آنا بالا رفت و با هیجان گفت:

- اوووه فرزاد داره گرد و خاک می‌کنه.

من می‌تونستم پام رو جلو ببرم؟ من هنگ بود اصلا توی این دنیا نبودم.

چرا درکم نمی‌کرد؟ من اصلا سرمه‌ی زبون دار و سرکش نبودم.

در برابر فرزاد من ی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.