صفر درجه به قلم سیده نرجس کشاورزی
پارت پانزده
زمان ارسال : ۳۲۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
توی این یک هفته که پیش مهیا و مامان بودم خیلی هوام رو داشتن و با وجود حال بدم نذاشتن آب توی دلم تکون بخوره.مامان هم با کلی آب میوه و چیز های طبیعی تقویتم میکرد که باعث حسادت مهیا شده بود که میگفت:
- من رو از توی سطل ماست پیدا کردین،که این حرفش باعث خندمون میشد.
یک روز قبل از اینکه هیراد از مسافرت برگرده بابا برگشت و با شنیدن این خبر که قراره بابا بزرگ بشه درحال بال درآوردن