طلسم تارادیس به قلم طیبه حیدرزاده
پارت پانزده :
نمی دانم در نی نی چشمان لرزان، دستهای باندپیجی شده کثیفم یا ترسیده خفته درکلمات تهاجیم چه دید که از راه دیگری وارد شد.
با چرب زبانی یک مدرس کنکورگفت:
-خیلی خب. حق با توه. تو امروز عزادار مرگ مادربزرگتی. حبیب می گفت جز اون کسی رو توی دنیا ندارین. اول بهت تسلیت میگم.رمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.
اسرا
10کارون چراباورنمی کنه مگه نمی دونه قضیه خنجرچیه