طلسم تارادیس به قلم طیبه حیدرزاده
پارت چهارده
زمان ارسال : ۳۲۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
.
فصل چهارم: عاشقِ کله خر
گاهی با خودم لج می کردم که از این زندگی فرار کنم. سوار اولین قطار به مقصدی نامعلوم بشوم و از شر مسئولیت زرینه و حبیب رها شوم.
اردوگاه سندی ها همه چیز رها شده و مرده به نظر می آمد.
باران بهاری دقیقه ای بعد تمام شده و خورشید ترمان فوق به علت ویرایش و بازنویسی غیرفعال شد و تا اتمام ویرایش امکان مطالعه آن وجود ندارد.