فانتوم به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت سی و یکم :
محبوبه به نیم رخ دخترش نگاهی انداخت و خیلی آروم و خونسرد گفت:
- خاله رو دیدی مامان؟
واو این حجم از جذبه اون سارای پاچه ورمالیده رو که هیچی حتی من هم تکون داد!
خسته نباشی خواهر، پوزخندی زدم که سارا نیم نگاهی بهم انداخت و زیر لب چی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما