فانتوم به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت بیست و نهم :
صداش بغض داشت ولی زنگ صداش خیلی خاص و قشنگ بود.
اگه سرنوشتش این خراب شده نبود مطمئنا گویندهای چیزی میشد.
آب دهنم رو قورت دادم ولی دهنم خشک بود اصلا زهرمار بود.
خدایا چه غلطی کردم برگشتم.
با اون شکم بزرگش پنگوئن وار راه ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما