فانتوم به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت هفده :
دوباره روی کاناپه دراز کشیدم که با صدای باز شدن در اتاق، سریع نیم خیز شدم و به ساره چشم دوختم.
به چهارچوب در تکیه داده بود و نگاهش به چمدون خیره بود.
آب دهنم رو فرو دادم و از روی کاناپه پایین اومدم.
- خواب بودم، من تا دیر وقت بید ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Aa
00👏👏👏👏⚘