فانتوم به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت پانزده
زمان ارسال : ۳۶۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
با غصه چشم بستم و کلافه دستی به صورتم کشیدم.
خاک روی شلوارش رو تکوند و گفت:
- حتما فرزاد و مهران رو هم میشناسی؟
به تأیید سر تکون دادم که دیگه چیزی نگفت.
با حس گرسنگی لقمهی داخل کیفم رو بیرون آوردم و بدون غل و غش از وسط ن ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Aa
00عالی بود ممنون🙏⚘⚘⚘