سیاهی لشگر به قلم آمنه آبدار
پارت صد و هفده
زمان ارسال : ۱۲۰ روز پیش
با یکم فسفر سوزوندن فهمیدم باید چیکار کنم و ماشین رو روشن کردم و دنبال مقدماتش افتادم.
تا شب کارام طول کشید.
توی راه بودم و داشتم میرفتم دنبال فاطی که گوشیم زنگ خورد.
اسم فرفری رو که دیدم، چینی به بینیم دادم اما جواب هم دادم.
- چیشد چیکار کردی؟
لبخند پیروزمندانهای زدم.
- همه چی آمادهست.
صداش مشکوک شد.
- گند که نزدی؟
اخمی کردم و شاکی گفتم: یه بار دیگه
زمان پارتگذاری رایگان : 1 روز در هفته یعنی روزهای (شنبه) تعداد 2 پارت به صورت خودکار رایگان میشود و میتوانید مطالعه کنید.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.