پارت صد و هفده

زمان ارسال : ۱۳۶ روز پیش

با یکم فسفر سوزوندن فهمیدم باید چیکار کنم و ماشین رو روشن کردم و دنبال مقدماتش افتادم.
تا شب کارام طول کشید.
توی راه بودم و داشتم می‌رفتم دنبال فاطی که گوشیم زنگ خورد.
اسم فرفری رو که دیدم، چینی به بینیم دادم اما جواب هم دادم.
- چی‌شد چیکار کردی؟
لبخند پیروزمندانه‌ای زدم.
- همه چی آماده‌ست.
صداش مشکوک شد.
- گند که نزدی؟
اخمی‌ کردم و شاکی گفتم: یه بار دیگه

645
144,623 تعداد بازدید
278 تعداد نظر
133 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید