بلاک کد به قلم حدیث افشارمهر
پارت پنجاه
زمان ارسال : ۳۲۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
خشک شده تخم چشمانش را به سمتم چرخاند و گفت:
-از چه زیر زمینی حرف می زنی؟
با ابروهای بالا رفته و آهسته گفتم:
-نمی دونم، چیزای درستی به ذهنم نمیاد اما می دونم زیر زمینی پیدا کردم که هیچکس ازش خبر نداره.
می خواست حرفی بزند که صدای پا و چرخ های میز متحرک به گوش رسید. سریع عکس ها را جمع کرد و توی پیراهنش قایم کرد.
مچ دستم را گرفت کمرم را به دیوار هدایت کرد و هر دو پشت دیوار قایم