دادگاه مردگان به قلم سهیلا عبدی
پارت بیست و هشتم
زمان ارسال : ۳۱۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
در کلبهی چوبی به شدت باز شد و خود را به سختی بیرون کشید. و روی کف چوبی افتاد. نفس نفس زد. عرق از سرو رویش سرازیر شد. روپوش سفیدش آغشته به مواد لزج مانندی بود و کماکان درخشید. چشمانش دو دو زد و تار دید. صدای خرناس موجودی عجیب از درون خانه مآمد. جسمش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما