پارت صد و هفتاد و هفتم

زمان ارسال : ۷۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

-یه مقنعه ارزش نداشت بندازم تو ماشین.
-خب چن تا بگیر نخوای هر شب بشوری.
-آخه نسل ما گشاده مدام باید جواب زیر و روی چشم زنا قدیم‌و بدیم.
خندید و بناگوش ثمانه را ماچی پُرصدا کرد:
-اصل کار حاجیته که می‌خوادت. ول‌کن نک و نال بقیه رو.
-نه والا. شده مامان من یه بار به تو حرفی بزنه؟
دست‌هایش روی تن ثمانه جابجا شد و در حال مالیدن هیکلش دندان بهم سابید:
-من باس هیکل مادرزنم


پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    الان ثمانه باید بگه سنه گوربان یاشار😅😅🥰😍البته من تلفظشو بلد نیستم به من خورده نگیرید🥰

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.