پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت صد و هفتاد و هشتم
زمان ارسال : ۷۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
بحث و گفتگو تا پاسی از شب ادامه داشت. بالاخره توانست مادرش را راضی کند کوتاه بیاید. آن هم با اعمال شاقه! به نوعی تهدید کرد اگر بخواهند مته به خشخاش بگذارد دور ازدواج کردن قلم میگیرد. پیش از آن ایران پایش را توی یک کفش کرده بود قبل از انجام مراسم دیداری با خانوادهی دلوین داشته باشد. بدش نمیآمد دلوین به دعوت ثمانه جواب مثبت بدهد و قبل از انجام مراسم با پدر و مادرش آشنا شود. اما دلوین دعو
آمینا
00من از آخر دلوین میترسم این مثل الیسا نیست بخاطر کاروبارش گرشا رو ول کنه🥲