پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت صد و چهل و پنجم
زمان ارسال : ۷۳ روز پیش
روی پیشانی خود زد و "باشه"ی کشداری زیر دستورات دلوین نوشت. برای خودش کار درست کرده بود! اما او کوتاهبیا نبود. دوباره شروع به تایپ کرد. وارد صفحهی الیسا که شد خاموش کرده بود. نه به دلوین که چسبیده بود و ول نمیکرد نه به الیسا که نیامده رفت! او اهل کِش دادن و داستانسرایی نبود. داستانهای کوتاه و فیلمهای سینمایی را ترجیح میداد. از بلندبالا بودن و قسمت قسمت جلو رفتن خوشش نمیآمد. اما ب
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.