پارت چهارم

زمان ارسال : ۳۳۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه

کاپشن و شالی پوشیدم و کیف کمریم رو به کمرم بستم و از اتاق بیرون زدم.

حین بستن در با صدای بلند گفتم:

- لعنت بر پدر هرچی آدم مزاحم و رو مخیه.

در رو محکم بستم و از پله‌ها سرازیر شدم.

اه اه مریم چجوری پیش این می‌خوابه؟ اصلا پو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.