فانتوم به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت پنجم
زمان ارسال : ۳۲۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
همینطور صامت و بیحرکت به کیفم خیره بودم که صداش قطع شد و چندی بعد دوباره شروع به زنگ خوردن کرد.
با دستهای لرزون و یخ زده گوشیم رو بیرون آوردم که با دیدن اسم مریم ناخودآگاه اشک توی چشمهام جمع شد و مردد تماس رو وصل کردم.
- الو، سرمه؟
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ساناز
00خیلی عالیهههههههههههههههههه