پارت پنجم

زمان ارسال : ۳۶۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

همینطور صامت و بی‌حرکت به کیفم خیره بودم که صداش قطع شد و چندی بعد دوباره شروع به زنگ خوردن کرد.

با دست‌های لرزون و یخ زده گوشیم رو بیرون آوردم که با دیدن اسم مریم ناخودآگاه اشک توی چشم‌هام جمع شد و مردد تماس رو وصل کردم.

- الو، سرمه؟

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.