پارت دوم

زمان ارسال : ۱۴۴ روز پیش

سرش رو بالا گرفت و با بغض گفت:

- همش ازدواجمونو عقب می‌ندازه(شونه بالا انداخت و با تأسف ادامه داد) تقصیر خودمه، هر لحظه در اختیارش بودم همش تو دست و پاش بودم هر وقت سوت زد مثله سگ خودمو توی هر شرایط و ساعتی بهش رسوندم حالا هی دست دست می‌کنه. چ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید