گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت پانزده
زمان ارسال : ۳۳۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
نفس عمیقی کشید و گفت:
-ما چهار سالِ پیش به صورت صوری ازدواج کردیم.
کیانی ابرویی بالا پراند و او سر به زیر خیره به نقطهی نامعلومی روی میز ادامه داد:
-من یک پسر شهرستانی بودم، ولی بلندپرواز. آرزوهام تمومی نداشت. از اون روزی که تو مدرسه بهم گفتن صدای قشنگی دارم، تنها آرزوم خواننده شدن بود. نمیگم خانوادهم مخالف بودن، چون اونا معتقد بودن من بیعرضهتر از اونییم که به همچین آ
پروانه حبیب زاده
00عالیه این رمن تشکر و سپاس