در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت صد و دوم
زمان ارسال : ۳۲۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 17 دقیقه
*****
مامان منیر دل توی دلش نبود و داشت انتظار دیدن مهمانهایش را میکشید. نوهاش به او قول داده بود که حتما به همراه همسرش برای صرف شام به خانهی او میآیند و حالا منیر داشت دلمه میپخت. در قابلمهی روحیاش را باز کرد و عطر برگ موها زیر شامه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
دریا
00چرا دلم میخواد پیمان رو بکشم 😂