پارت صد و بیست و نهم

زمان ارسال : ۴۶ روز پیش





دقایقی طولانی با مادرش سروکله زد تا بتواند به او بقبولاند دور گرشا را چند وقتی خط بکشد. همه‌شان می‌دانستند به تنهایی نیاز دارد برای تجدید قوا. اگر می‌توانستند به بهانه‌ی دلسوزی سرک نکشند در کارش. ایران عادت کرده بود زیاد به ریسمان محبتش بند شود. همانی که الیسا با جسارت دستاویز مهربانی می‌‌خواندش و دیگران بر پایه‌ی دریده‌گی گذاشته بودند. همه‌شان می‌دانستند دخالت

386
60,029 تعداد بازدید
412 تعداد نظر
154 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    یاشار هم یه پا کارآگاهست.کاش این دوتا هم باهم سنگاشونو وا میکندن🥰

    ۲ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    👍👍👍😅

    ۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید