پارت صد و بیست و چهارم :

-اینجا واسه من مثل قفسه.
-اینو بگو‌.
-کسی جز تو طاقت منو نداره پاشا. چرا نمی‌فهمی؟
-بدبختی منم اینه نمی‌تونم مثل همه در موردت فک کنم.
دو دستش را لای موهای گرشا انداخت و سرش را محکم نگه داشت:
-ول کن همه رو!
-ول کن سرمو، زشته!
سر گرشا را تکان داد و باتمنا ادامه داد:
-بیا بریم یه کم مال خودت زندگی کن.
در حال جدا کردن دست‌های الیسا از دور سرش گفت:
-تو برو من کا

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۱۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    وای وای.آفرین ثمانه تو عاقلترین زنی👏👏👏

    ۷ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    😌👍

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.