پارت صد و هجده

زمان ارسال : ۱۱۹ روز پیش

-می دونم! یکی از دلایل رفتنم همینه.
-پس ماچشم بکن. هم عیده هم کدورتو می‌شوره.
-برو بچه! لایه‌ای که بین ما دیوار شده کارش با گردگیری حل نمی‌شه.
-خوب بکوب از نو بساز. زن‌دایی حیفه!
شیشه را بالا داد و رفت! دامون حقیقت را گفت. الیسا با تمام دردسرهایی که داشت پاک نمی‌شد از قلبش. بین دوست داشتن و نداشتنش سرگردان مانده بود‌. اما اطمینان داشت اگر نمی‌خواستش، به طور کل کنارش می‌گذاش

403
66,310 تعداد بازدید
476 تعداد نظر
188 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید