پارت صد و نوزده

زمان ارسال : ۱۱۷ روز پیش

دور تا دور حوضِ فیروزه‌ای ‌را فرش کرده بودند‌. پشتی‌های بزرگ با رویه‌ی قرمز و لوزی‌های چهارخانه که در مهمان‌خانه‌ی قدیم‌شان بود و با ورود مبل سلطنتی به زیرزمین منتقل شد، را بیرون کشیده و بالای فرش‌های خرسکِ دست‌بافت تبریز گذاشته بودند‌. آدا به قول ایران مشغول مزوق زدنش بود و بچه‌هایش کاهو سکنجبین می‌خوردند‌. گرشا گوشه‌ی حیاط مشغول مکالمه با تلفن بود. کمی آنطرف‌تر دیگِ آش رشت

403
66,306 تعداد بازدید
476 تعداد نظر
188 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید