پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت صد و نوزده
زمان ارسال : ۱۷۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
دور تا دور حوضِ فیروزهای را فرش کرده بودند. پشتیهای بزرگ با رویهی قرمز و لوزیهای چهارخانه که در مهمانخانهی قدیمشان بود و با ورود مبل سلطنتی به زیرزمین منتقل شد، را بیرون کشیده و بالای فرشهای خرسکِ دستبافت تبریز گذاشته بودند. آدا به قول ایران مشغول مزوق زدنش بود و بچههایش کاهو سکنجبین میخوردند. گرشا گوشهی حیاط مشغول مکالمه با تلفن بود. کمی آنطرفتر دیگِ آش رشت