پارت صد و چهارده

زمان ارسال : ۷۲ روز پیش

-بله قربان!
-سیامون نکن جان عزیزت. می‌دونستی تو اختیارات من نیست این لاکردار سپردیش به من و خداحافظ شما؟
تعجب کرد. فهمید به بن‌بست فکری رسیده است. کارش که هنوز شروع نشده بود:
-ما که سنگامونو واکَندیم. چی شده باز؟
عالمی بدون رودربایستی گفت:
-من از سمت خودت داوطلب می‌خوام. تحت نفوذیا حیطه‌ی تو مماس‌ترن برن تو دهن این اژدهای هفت سر.
لبش کج شد و سمت بالا پرید:
-هفت س

386
60,028 تعداد بازدید
412 تعداد نظر
154 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    نکنه نیروش دلوینِ.؟؟

    ۲ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    من نگم بهتره😁

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید