پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت صد و ده
زمان ارسال : ۱۸۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
در حال درآوردن لباسهایش پیغامگیر را روی پخش گذاشت. پیامهای زیادی برای تبریک سال نو از دوستان و آشنایش داشت. پیامی از الیسا بینشان ندید! در حالیکه انتظار داشت اولین پیامی که میبیند از طرف او باشد. میخواست به روی خودش نیاورد اما عمیقا ناراحت شد. نتوانست بیتفاوت بگذرد. لخت ایستاد و دست به کمر زد! گوشی به دست مخاطبین را چک کرد. دنبالش میگشت شاید جاهای دیگر پیغام گذاشته باشد.
آمینا
00چقدر بین گرشا و یاشار تفاوت هست🤔🤔