پارت صد و نهم

زمان ارسال : ۱۳۵ روز پیش

-خدا نکنه بابا جان. دور سرت بگردم. مثل شما مهربون بودن! دوستم شمیم مدام اومد و بهم رسید. همه چی خونه داشتم. مادر رضام قوتو درست می‌کرد، رضا می‌آورد می‌زاشت پشت در. دو سه شب موند تو پارکینگ و تو ماشین خوابید‌. نمی‌رفت خونه. خودش‌و کُشت ولی درو به روش وا نمی‌کردم. داداشم چند بار اومد راهش ندادم. قد یه سال برام خریدن و آوردن. اما...
بغض کرد و افزود:
-دلم واسه آینا قد یه ارزن شده. اما جلو

403
66,318 تعداد بازدید
476 تعداد نظر
188 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید