پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت نود
زمان ارسال : ۲۲۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
-گفتم کنایه نزن.
-اومدی با این توصیفات شفاف عاشقترم کنی؟
-من که میدونم بازم طعنه زدی. ولی اومدم همهی تلاشمو بکنم.
-واسهی؟
-بردنت.
از کلمهی محکم الیسا خشکش زد. لبش با لبخندی بیروح ترک خورد و بیشتر یخ کرد:
-دستامو میگیرم بالا بیا قلقلکم بده بلکه بخندم از حرفت حناق نشم.
الیسا بدون پلک زدن نگاهش کرد. از سرمای اطراف دستهایش را روی سینه زد و گفت:
-یارو رفت