پارت هشتاد و چهارم

زمان ارسال : ۲۳۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

حوصله‌ی هیچ‌کجا، هیچ‌چیز و هیچ‌کس را نداشت. دلش فقط خلوت خانه‌اش را می‌خواست. دوشِ آب سردی بگیرد، خودش را روی راک بیندازد، چشم‌هایش را ببندد و صندلی‌اش را نرم نرم تکان دهد.
پشتِ فرمان که نشست، مقصدش معلوم بود. از ترافیک‌های کور گذشت و به خانه رسید. واردِ ساختمان که شد الیسا داشت ورزش می‌کرد. پشتش به او بود و کاملا گرمِ کار! چمدانی هم کنار در قرار داشت. آن‌قدر داغان بود که نمی‌خو


پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    این الیسا هم زود همه چی رو میفهمه ها اصلا لازم نیست گرشا حرف بزنه اون خودش میزنه وسط خال.پاشو گرشا پاشو برو تبریز دعوا کنید بلکه مغزت آرم بشه😅🙃😇

    ۸ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    هر دو باهوشن😂😂😂

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.