پارت هشتاد و یکم :

-می‌شه عید بابا؟ مام می‌ریم؟
یاشار جوابی نداد. سلنا کوتاه نیامد و سؤالش را تکرار کرد. ثمانه برای جلوگیری کردن از پرخاش‌گیری ناخودآگاه یاشار، جواب سلنا را داد:
-یه کم دیگه عیده مامان جان.
سلنا از بغل گرشا پایین آمد و سمت الیسا دوید:
-مام میاییم زن‌عمو. مام میاییم.
الیسا به خوبی چهره‌های وا رفته‌ی دیگران را رصد کرده بود. پوزخندی زد و دستی کنار صورت سلنا کشید:
-امیدو

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۰۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • م

    00

    الیسا دیگه بیش از حد پررو وتقصیر گرشاست اینقدر بهش رو میده که حتی عذرخواهی هم نکرده ،تازه خودشم مقصر بیوفایی اون میدونه ،نمیتونی ببخشی طلاقش بده ،مدام باگوشه کنایه که زندگی خیلی اعصاب خوردکنه

    ۲ ماه پیش
  • م

    00

    خیلی رمان خوبی واقعا خسته نباشی نویسنده،قلمت پایدار ،منتظر بودم پارت گذاری تموم بشه ولی دیگه تحمل نکردم

    ۲ ماه پیش
  • Alieh

    10

    اخییی بدبخت گرشا چقد تحمل میکنه

    ۷ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    خیلی. پسرم جورکش همه‌اس

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.