پارت چهارده

زمان ارسال : ۳۰۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه


به رفتنش چشم دوختم و با هر قدمی که بر‌می‌داشت، داستان کوتاه عشقش را مرور می‌کردم، رسیدم به بی‌سر‌انجامی دوست‌داشتن‌های سیروان و بدخلقی‌های خودم. وقتی در پیچ و خم‌ روستا ندیدمش، بغضی که راه گلویم را بسته بود، بزرگ‌تر شد. نگاهم را از مسیر رفتنش سُر دادم سمت خانه‌های پلکانی، خانه‌هایی که نگین دامان سبز اورامانات بودند. چشم‌هایم سمت بیاره چرخید، همان جایی که قلب ماما  می‌تپی

80
24,468 تعداد بازدید
67 تعداد نظر
114 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    خیلی قشنگه 🥰

    ۱۰ ماه پیش
  • سمیه نوروزی | نویسنده رمان

    ممنونم از نظرتون🙏🏻

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید